خدا رو شکر میکنم که توی خواب هام هستی و انگار نه انگار که در واقعیت نیستی با هم بیرون میریم، غذا میپزیم، غذا میخوریم، زندگی عادی و معمولی داریم تو هم با همون روسری سفید هستی که همیشه سرت بود و لباس بلند و بنفش ت که پر هست از گل های سفید و برگ های ریز سبز هر وقت دلم هوای تو رو میکنه، چشمام رو روی هم میذارم میذارم عالم خواب من رو ببره ... به آغوش مهربون تو
|