خدا رو شکر میکنم
که توی خواب هام هستی
و انگار نه انگار که در واقعیت نیستی
با هم بیرون میریم،
غذا میپزیم،
غذا میخوریم،
زندگی عادی و معمولی داریم
تو هم با همون روسری سفید هستی
که همیشه سرت بود
و لباس بلند و بنفش ت
که پر هست از گل های سفید و برگ های ریز سبز
هر وقت دلم هوای تو رو میکنه،
چشمام رو روی هم میذارم
میذارم عالم خواب من رو ببره ...
به آغوش مهربون تو